نکنید این کارها را...(اندر حکایت سریال کلاه پهلوی که سرمان گذاشتند)

قسم به قلم

چند هفته ای می شود که این سریال کلاه پهلوی را سرمان می گذارند و ما هم که از رسانه تنها همین چند کانال داخلی را داریم باید بنشینیم ببینیم. البته دیدن این سریال برای عذاب کشیدن هم خوب است. عذاب از اینکه:

1. به خدا هدف وسیله را توجیه نمی کند. این را نه من، که اسلام می گوید. ائمه می گویند. امام خمینی می گوید و همه مسلمانان می دانند. برای تعریف یک اتفاق همه چیز را زیر پا نگذارید. دلمان خوش بود که حداقل تلویزیون بعضی مرزها را رعایت می کند. برنامه که ندارد. ولی این دیوار هم فایده ای برای یادگاری نوشتن ندارد و این روزها با این سریال ها تمام هیمنه اسلامی بودنش را فرو می ریزد.

2. عشق های چند وجهی بی سر و ته که همه عاشق یکی دیگر می شوند. دیگر گذشته از مثلث عشقی هشت ضلعی و چند ضلعی عشقی است. همه عاشق هم می شوند شبیه به بعضی فیلم های فرانسوی و آنچنانی که آخرش پرتقال فروش پیدا نمی شود.

3. برای بی حجاب بودن و بد لباس بودن فقط لازم نیست لباس برتن نباشد بعضی لباس ها از هر بی لباسی بدترند. نمی دانم این آقایانی که به محتوای فیلم سینمایی(که مخاطب ویژه دارد) مثل .... ایراد می گیرند و بیانیه می دهند الان کجا هستند و نمی بینند که این خانم ها برای نشان دادن نقش های آن زمانی از چه لباس ها با چه برش های ویژه ای استفاده می کنند؟

4. عکس های 100 سال پیش ایران چیزی عجیبی نیست که کسی ندیده باشد. عکس خانواده شاه به عنوان اولین شخص یک مملکت را اگر ببینیم گواهی خواهیم داد که چنین لباس هایی با این رنگ ها و برش ها اصلا وجود نداشته است.

5. بعضی رفتارها و دلبری ها که بعضا نشان دادنشان فقط موجبات افول حیا را فراهم می کند جایشان در رسانه ملی نیست. بعضی ارتباطات را حتی شبکه های خارجی هم نشان نمی دهند. نمی دانم این فیلم چقدر رابطه دارد و پشتیبان که می تواند............... و ...... نشان بدهد. مثل قربانت شوم ها و ..... بگذریم

6. اصل یک فیلم برای نشان دادن مضمون و محتوای داستان است اگر قرار باشد در یک فیلم بازیگران به جای فیلم بازی کردن سخنرانی کنند و بیانیه صادر کنند دیگر فیلم فیلم نیست که می شود نشست بررسی جایگاه حجاب در ..... و یا جلسه نقد حجاب. نکنید این کارها را . بعضی تصاویر نه تنها خسته کننده است بلکه اعصاب مخاطب را اذیت می کند. با این بحث های ساخته شده و یک طرفه که همیشه باید مه لقا خانم غالب بحث باشد.

7. به خدا مرد های ایران همیشه مردان پاک دامنی بودند. هیچ وقت در هیچ فیلمی اینگونه نبوده است که همه مردها به هر دلیلی چشمشان دنبال شخص دیگری به غیر از زنهای خودشان بوده باشد. در این فیلم فرماندار دنبال عشق قدیمی اش می شود. خانم فرماندار میرزا را دوست دارد. سورچی خان خانم فرماندار را می خواهد.و این قصه همینطور ادامه دارد. مردان ایرانی چشم پاک بوده اند.... آقای دری.

8. اگر بخواهیم کمی از نظر حرفه ای هم به این فیلم نگاه کنیم. یکی نیست از این آقای کارگردان بپرسد؛ مردم این شهر سامان به چه لهجه ای صحبت می کنند؟ این منطقه کجاست؟ 

9. این همه هزینه هنگفت و این همه زمان برای یک فیلم تصنعی که همه چیزش نا متعادل است. به خدا اشکال دارد این پول پول مردم است. آقای ضرغامی شما کارهای خوبی هم داشته اید ولی با این کارها فقط نقد بر خود را زیاد می کنید. نکنید این کارها را ....

10.      یکی دیگر از مشکلات فیلم کش آمدن فیلم است. انگار که لحظه های فیلم از بی داستانی رنج می برد. برای این است که مخاطب گمان می کند صحنه هایی از فیلم به فیلم الصاق شده است. و بخش اصلی فیلم نیست.