حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

اتمام حجت یک سرباز با ولایت گریزان(جنگ جنگ است)

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۰۰ ب.ظ

برای ما به قول بعضی ها مثلا حزب اللهی ها یه خط قرمزی است که در مقابل هیچکس در آن زمینه کوتاه نمی یایم.
هر کس برای خودش باورها و ارزش هایی دارد که بسته به اهمیت این ارزش ها و باورها سطح گذشت از آنها برای فرد کم و زیاد می شود.
برای امثال من باوری وجود دارد که با هیچ گرانی و گرفتاری وبدبختی و تهدید و ... گذشتن از او وجود ندارد.
چه بسا دوستان عزیزی که به خاطر بعضا بی ادبی یا حتی کم ادبی به این باور از دایره ذهنی ما کلا به تاریخ پیوستند و چه بسیار کسانی که ساعت ها بحث و جدل شنیده اند تا قبول کنند یا بروند عقب و تکشان را بدهند.
اگر انقلابی در سال 57 پیروز شد امامی بود.
اگر جنگی بعد از هشت سال و هشتاد سال حاشیه پیروز شد امامی بود.
اگر موج های سیاسی راه افتاد و تفکرات غربی آمد و تفکرات اسلامی پیروز شد امامی بود.
اگر میری آمد و خیابان ها سوخت و محل رزق مردم غارت شد امامی بود.
و اگر حالا یکی بخواهد آبروی نظام را به خطر اندازد ..... امامی هست.
و این امام همان باور است. خواه سید روح الله خمینی خواه سید علی خامنه ای خواه هر کسی که به حکم شرع بر مسند این انقلاب نشیند.
و ما بارها اعلام کرده ایم که با کسی شوخی نداریم.
حکم فرمان ولی مان در حکم نفس کشیدنمان است. و چه دفاعی می کند آنکس که دشمنش راه نفسش را گرفته باشد.
شاید این حرف برای خردسالی چون من بزرگ باشد ولی اسوه هایم نشان داده اند که تا آخرین خس خس های گلوشان با امامشان بودند.
بگذار زمانش بیاید...
آقای فلان خوب بدان اگر روزی به خاطر همه ندانم کاری ها و بددانم کاری هایت این نظام را از جریان واقعی اش بخواهی خارج کنی این گردن نحیف ولایت گریزان است که زیر پای برهنه همین مستضعفینی که 34 سال پیش گردن کلفت شاه را خورد کرد له خواهد شد.
پس گوش کن.
ما فرمانبرداران بدون چون و چرای ولی مان هستیم.
امر امر ولی است.
بفهم که این وادی وادی سرکشی نیست و هر چه می توانی تواضع کن.
مبادا به خاطر کمترین نگاه و رفتار ما خاطر ولی مان آزرده شود چه رسد که غم بر چهره اش نشیند و از دستان خالی سخن گوید.
شاید روزی من هم شبیه شما شوم.
ولی اگر قرار است این گونه باشد از خدا فقط یک درخواست دارم. اینکه خدایا یک لحظه اجازه زندگی به من مده...
می دانم که بدت نمی آید امثال ما را امتحان کنی پس بگوش باش که ما سخت به گوشیم.
ما هنوز در تفکرات دهه های شصت و قبل از آن به دنبال سنگ ریزه های اروند و گونی های خاکی طلاییه می گردیم. پلاک شهدا را که از شرهانی آورده ایم هنوز در قفسه خانه خود داریم و این سربند یالثارات الحسین است که از اسوه های خود به ارث برده ایم.
جنگ جنگ است چه با دشمن خارجی که حق اسلام را نمی فهمد چه با دشمن داخلی که حق ولایت را نفهمد.
خوب بدان ما شمشیرمان را از روبسته ایم.
بغض هایمان را در زیارت عاشوراها و آل یاسین ها ترکانده ایم و دیگر دلمان برای هیچ دردی جا ندارد. پس بدان که از تیر و زندان و شکنجه نمی ترسیم.
موقعیتمان مشخص است.
هر جا که ولی مان باشد
و حرفمان هم مشخص هرچه که ولی مان گوید.
ما فقط جان داریم و جان می دهیم...
این ها را شما شعار فرض کن ولی ما به حساب اتمام حجت می گذاریم.
بگذار به حساب خود دل خوش باشیم.
کمترین سرباز جان بر کف سید علی
لبیک یا خامنه ای...

نظرات  (۱)

الحق ، ماشالا ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی