حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۴۶ مطلب با موضوع «مطالب درسی» ثبت شده است

اونی که پشت سر بقیه غیبت می کنه، فارق از دین و آیینش در نوع خودش یک گلابی محسوب می شود که از وجود سرنشینان محترمی به نام کرم در وجود خودش در عذاب است، برداشت غلط نکنید، یعنی یک گلابی کرمو است و غیر قابل استفاده.

برای رفع این عذاب، شروع به صحبت و غیبت کردن در خصوص دیگران می کند که نتیجه اش ایجاد دلخوری و برداشت های غلط می شود.

بیاییم گلابی نباشیم.

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۸:۱۲
بیژن لطفی

گلابی کلمه ای است که از ترکیب دو کلمه گل + آبی تشکیل می شود، البته گلابی نام میوه تابستانی خوشمزه ای هم هست که قیمتش خیلی گران و دست نیافتنی است.

در عامیانه اصطلاحا به انسان هایی که خیلی گل یا چیز دیگری و رنگشان شاید آبی است؛ گلابی می گویند.

هر کس برای انسان های گلابی در ذهن خود شکل و مصداقی متصور است.

در ذهن بنده نیز بعضی گلابی هستند.

در مطالب شماره بندی شده که امروز اولینش را با هم خواهیم خواند؛ در تلاش هستیم مصادیق گلابی را مورد بحث قرار دهیم.

اما خصوصیت اول:

اصولا انسان های گلابی (گلابی ها) هیچ اصل و قانونی را قبول ندارند.

یعنی چی؟

ببینید، هر درسی را برای مطالعه شروع کنید اولین مبحث مورد اشاره در آن، اصول آن علم است.

گلابی ها، اصول را نه می دانند و نه اگر بدانند؛ قبولش دارند.

برای مثال:

شاید در اطرافیانتان دیده باشید بعضی ها همیشه در هر مبحثی حرف، حرف خودشان است. اینکه در خصوص دمای بدن انسان؛ مناسب و نامناسب چیست را علوم تجربی مشخص می کند وبرای آن معیاری دارد ولی گلابی برای خودش حد ومرز دیگری می شناسد.

به گلابی می گویی؛ اگر بعد از حمام آب یخ بنوشی برایت ضرر دارد، با هزار دلیل و برهان غلط می خواهد برایت ثابت کند که نه، سود دارد.

دانستن اصول خیلی مهم است. در علم حقوق می گویند: اصل بر عدم مجرمیت است، یعنی فردی که ادعای مجرمیت دیگری را می کند باید ثابت کند که او واقعا مجرم است، در غیر این صورت باید جبران کند. یعنی نباید در نگاه اول همه را مجرم و متهم دانست.

این همان اصل خوش بینی است. البته در خصوص همه این ها در شماره های بعدی صحبت خواهیم کرد.

بعضی اصول مرتبط با زمان و مکانی که در آن هستیم مورد نیاز می شود و بعضی همیشه.

برای مثال ما همیشه به دانستن و عمل کردن اصول معاشرت نیاز داریم و از طرفی به اصول علوم، شاید همیشه نیازمند نباشیم.

برای اینکه شبیه گلابی ها نباشیم باید اصول دان باشیم.

شاید شنیده باشید که می گویند فلانی؛ آدم با اصولی است.

بیایید اصول دان و اصول شناس باشیم.

اگر عالمی در علمی می گوید اصل بر  فلان است به زور و زحمت، حرف خودمان را به کرسی ننشانیم.

پذیرای مطالب شما هستیم.

خوب باشیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۹:۲۹
بیژن لطفی
با نام خدا و به نام خدا
باز هم داستان های تکراری ثبت نام  عمره دانشگاهیان
اوایل مهر ماه هر سال تعداد زیادی از دانشجویان و اساتید سراسر کشور منتظر شنیدن ایام ثبت نام عمره دانشگاهیان هستند.
نمی دونم چرا ولی هر سال باید این پروسه اعلام و ثبت نام تا آخر مهر ماه کش بیاد. تقصیر ما هم نیست چون همه جور پیگیری انجام می شه ولی اون اتفاق اساسی و تعیین کننده که تعداد سهمیه و نحوه پرداخت وام هست کمی مشکل ساز می شه.
این روزا همکاران پرتلاش من به ویژه آقایان زارع و مسلمی هر روز کلی پیگیری می کنن تا مشکلات مرتفع بشه ولی اون جوری که تا حالا پیش رفته احتمالا باید اواخر مهر منتظر ثبت نام عمره دانشگاهیان باشیم.
در همین ایام هم احتمال ثبت نام عتبات هم هست. پس اونایی که نتونن برن عمره می تونن عتبات مشرف بشن.
ان شاالله برای ما هم دعا کنید.
امروز بعد کلی دوندگی (باور کنید خیلی داستان داشت) گزارش عملکرد امسال رو با کمک دوست بزرگوارم صادق یعقوبی به پایان رسوندیم.
ان شاالله خدا از ما راضی باشه.
ان شاالله تا هفته آینده تکلیف آغاز ثبت نام عمره دانشگاهیان مشخص خواهد شد.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۴:۲۸
بیژن لطفی

نگاهی به تغییرات ساختاری در دست انجام در بنیاد ادبیات داستانی

از کوچ جوایز ادبی به بنیاد ادبیات داستانی تا نام‌های مطرح برای مدیریت جدید

این خبری بود که دیروز منتشر شد...
نمی دانم چرا ما اولیه ترین اصول مدیریت را هم رعایت نمی کنیم.
یکی بیاید به این آقایون بزرگوار بگوید برای نتیجه گرفتن یک نفر در مدیریت یک سازمان؛ از بزرگ تا کوچک, باید حداقل 3 سال به او زمان داد.
یک سال فلانی
یک سال فلانی
یک سال تعلیق
حالا هم یکی بیاد رییس بشه
هیچ وقت یادم نمی رود اون موقع ها وقتی هنوز اساسنامه بنیاد با تمام تلاش های محمود سالاری (مدیر عامل وقت بنیاد) هنوز تصویب نشده بود چطور با تمام تلاش کار می کرد.
هیچ کس نفهمید در اولین همایش بانوان داستان نویس چه اتفاقی افتاد و چقدر داستان نویسان خانم از این اقدام استقبال کردند.
هیچ کس نفهمید بنیاد با حضور در بیش از 10 استان چگونه از داستان نویسانشان تقدیر کرد و بانک اطلاعاتی داستان نویسان جوان را تهیه کرد
هیچ کس نفهمید بنیاد چطور با 4 نفر نیرو ده ها اثر از نویسندگان برتر داستان کشور تهیه کرد
و خیلی هیچ کس های دیگر
که خیلی ها با چندین طبقه ساختمان و 30 . 40 نفر کارمند راه به جایی نبردند.
با تمام ارادتی که به این آقایانی که اسمشان در این خبر به عنوان گزینه های مطرح آمده؛ دوست داشتم حداقل اسم آقای سالاری را در این فهرست می دیدم.
یک روز در زمینه فرهنگ متوجه خواهیم شد که مدیرخوب بودن فقط بله قربان گویی نیست و باید ایده داشته باشی. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۰۹:۳۳
بیژن لطفی

من موندم چرا بعضیا خودشونو توی همه موضوعات صاحبنظر و کننده می دانند.

خدایی اون دنیا نمی تونید جواب بدید...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۲
بیژن لطفی

دکتر رضایی سره کلاس سازمان ها و نهادهای فرهنگی می فرمودن که این مسءولین فرهنگی دقیقا جا مانده هایی از پست ها و سمت های تخصص محورانه و کارشناسی هستند که رییس هر مجموعه در جهت ناراحت نشدنشان آنها در عنوان معاون فرهنگی و مدیرکل فرهنگی انتخاب کرده است.

یعنی چی؟

یعنی من می شم رییس یه سازمان.

پسرخاله ام یارفیقم یا همسایه مادرخانمم ، فوق دیپلم آبیاری لیوانی داره.

نمی تونم بزارمش مسءول مالی یا یا معاون فنی یا آی تی.

پس می ذارم معاون فرهنگی یا مسءول روابط عمومی....

کمی توی اطرافیانتون ملاحظه کنید و لطفا در صورت صدق یا کذب این ادعا نظر بفرمایید...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۶:۴۳
بیژن لطفی

در راستای حضور فعالانه دستگاه های فرهنگی در شبکه های اجتماعی اولین حرکت را در محل کار خودم شروع کردم.

امیدوارم به نتیجه و هدف دلخواه نزدیکم کند.

در اولین قدم ها

یک آیدی در گوگل پلاس راه اندازی شد به عنوان

+labbayk.ir

یک کانال در آپارات راه اندازی شد به آدرس

http://www.aparat.com/labbayk.ir

یک آیدی در شبکه اجتماعی زمزم ساخته شد با نام

labbayk.ir

و همچنین یک وبلاگ و صفحه در بیان یا همان بلاگ به آدرس

http://labbaykk.blog.ir/

از چشمام داره خون می باره

هرچه که فکر می کنم برای امروز بسه

از همه فعالان عزیز شبکه های اجتماعی یاری می طلبم

کمی هم خسته ام

.....

حالا نکته اش اینه که همکارات فکر کنن داری پای اینترنت بازی می کنی

ه

براتون دعا می کنم...برام دعا کنید

این به اون در

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۱۵:۵۸
بیژن لطفی

ثبت نام دانشجویان از روز یک شنبه 5 لغایت 15 آبان ماه در سایت لبیک به نشانی www.labbayk.ir در سه گروه اساتید،دانشجویان پسر مجرد و متاهلین آغاز خواهد شد و 19 و 20 آبان ماه قرعه کشی به صورت اینترنتی انجام و زائرین اصلی و ذخیره اعلام خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۸
بیژن لطفی

نوشتن مستقیم توی وبلاگ شبیه صحبت کردن فی البداهه است. از طرفی خوب است و از طرفی حساس. اول اینکه داشته های  ذهنی خودت را می توانی محک بزنی و دوم اینکه هر لحظه امکان دارد با تپق نابهنگام اصل های علمی و دینی را زیر سوال ببری.

تریبون ما شده همین صفحه وبلاگمان که بعضی وقت ها حرف هایمان و بعضی وقت ها نقدهایمان را در آن می نویسیم.

شما هم که قدم رنجه می نمایید و لحظاتی را در اینجا سپری می کنید مایه افتخار و مباهات ما هستید.

خلاصه کنم.

مانده ام میان دو جماعت...

نه استدلال این ها را می توانم قبول کنم و نه استقرای آنها را می فهمم.

یکی دین را برای خود علم و پرچم می کند و زیر سایه آن هر چه می خواهد بر سر مردم می آورد و آن یکی هم حاضر نمی شود در گرمای 50 درجه تابستان زیر سایه دین بنشیند.

همه هم خودشان را و شاید بهتر بگویم خودمان را اعلم العالمین می دانیم و برای خود نظرات شاز و نو داریم.

یکی به ظاهر دین، خود را در می آورد و خلوت آنچنان می شود و دیگری ظاهرش را از دین دور می کند که مبادا هم شکل متظاهر شود.

تراشیدن ریش حرام مطلق می شود و نیمی از مردان جامعه حرام کار.

دروغ یا همان دشمنی با خدا با قیدی به نام مصلحت آزاد می شود و هر کس هر جا گرفتار می شود به مصلحت روی می آورد

لباس اعتدال لباس املان خوانده می شود و لباس حیا ندیده را شیک و برازنده

اگر جوانی شلوار فاق کوتاه نپوشد باید آماده طعنه و تمسخرهای هم کلاسی هایش باشد.

اسم چادر را نیاور....

از اینکه همه را پشت سر هم می گویم معذورم. به همین ترتیب به ذهنم خطور می کند.

روحانیون و طلاب حق شناس در آتش عده ای روحانی نما می سوزند و این تنها آنها نیستند متضرر می شوند بلکه ضررش بیشتر به اسلام می رسد.

اسلام دست آویز عده ای سهم خواه می شود. فرقی نمی کند ایران یا مصر. عالم را می گیرد.

حتما وقتی از خیابان رد می شوید رنگ های جدید موی سر خانم ها را می بینید. با اکثرشان که صحبت می کنیم؛ می گویند این ها مهم نیست باید دلت پاک باشد.

و بعضی به جای اینکه دلشان پاک باشد مغزشان پاک است.

حکم خدا شوخی ندارد.

اصلا لباس مردم چه ربطی به من دارد. لباس مرد را رسانه ملی باید نشان دهد، باید سینما ترویج دهد، باید ستاره ها الگو شوند.

و الگو هم می شوند. ولی نه الگویی که بشود از رویشان چیز جدیدی ساخت چون خود برداشتی از الگوهای دور از فرهنگ ما هستند.

مهم آنست که فلان بازیگر یا بازیکن چه می پوشد، همان رنگ سال و طرح شیک می شود.

و این بازی مد است.

و مد همان اپیدمی خرید نوع خاصی از محصول تولید شده شرکت های دور از فرهنگ ماست.

مد شاید خوب هم باشد. نه مد هیچ وقت خوب نیست. مد یعنی سلطه، یعنی عوام گرایی، یعنی بی ایده ای.

مد یعنی تو نمی توانی برای خودت انتخاب کنی، پس دنبال دیگری باش.

مد و الگو شاید در بعضی جهات با هم هم نتیجه باشند ولی ماهیتشان خیلی با هم متفاوت است.

الگو هویت دارد. حتی الگوهای دور از فرهنگ هم هویت دارند ولی مد هویت ندارد.

مد انتخابی از پیش تعیین شده برای فروش محصولی تولید شده است.

این روزها خیلی چیزها مد شده و خیلی چیزها از مد افتاده.

مثلا عنوانی به نام مردی، درست است هنوز خیلی مردها در جامعه حضور دارند ولی از مد افتاده است.

باید مردی را بهتر بدانیم تا بتوانیم معنی از مد افتادنش را درک کنیم.

شاید یک مرد اول باید غیرت داشته باشد

فتوت داشته باشد

هیبت داشته باشد

اینها را که جمع کنیم ماهیت مرد بودن و مردانگی پیدا می شود.

خوب که می بینیم از مد افتادنش به چشم می آید.

پیرزن با زنبیلی سنگین خیابانی دراز را پیاده می رود و ماشین های مد روز ما با سرعت از کنارشان رد می شوند.

پیرمرد از ایستگاه دماوند تا انقلاب در اتوبوس روی دو پا لرزان خود می ایستد.

معنی زیبایی مردان نزدیک شدن به ظاهر زنان می شود و هکذا...

و این ها جمع می شوند که مردانگی از مد می افتد.

و این از مد افتادن ها زندگی و به قول این عالمان اعلم سبک زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد.

و زندگی ها با همین از مد افتادن ها و مد شدن ها از هم می پاشد.

زن ها در جامعه آزادند همانطور که مردان آزادند.

همه می توانند از حقوق کار بهره ببرند ولی امان از آن زمان که کار برای خانم ها مد می شود.

خانم اصغر آقا و احمد آقا و علی آقا شاغلن فقط این خانم آقا رحیم دستش جایی بند نیست؛ خانم اصغر آقا می گفت من ماهی 700 هزار تومن حقوق می گیرم و ماهی 500 تومن شهریه مهد بچه ها رو می دم. صبح ساعت 8 می رن مهد تا ساعت 4 بعد از ظهر...

چه کاری و چه نقشی زیباتر است از مادری.

کار کنید، کار جوهر مرد است نه اشتباه شد کار جوهر مرد و زن است ولی خانواده را از اولویت نیندازید.

زن و مرد خسته از کار برگشته راهی ندارند جز اینکه تلویزیون را روشن کنند و پاندای کنفوکار را برای بچه هایشان بگذارند. تا پاندا خوش ترکیب زیبا و دست و پاچلفتی بشود منجی عالم قصه اش و با اهریمن ستیز کند وقتی لوح محفوظش را می گشاید فقط یک صفحه خالی باشد و در آن مفهوم همه چیز خودت هستی به کودک منتقل شود و بعد از چند سال.... التماسش کن تا خدا را قبول کند. نه .... نمی کند.

چون همه چیز در نظر او خودش است. واین یعنی همه اومانیسم.

و تو بازی را با نتیجه ای بد واگذار می کنی.

ما هم برنامه سازی می کنیم..... بفرمایید شام می شود شام ایرانی.

بعد توی بفرمایید شام فسنجون پخته می شود و توی شام ایرانی بیگ استراناگوف .

انیمیشن هم می سازیم... زیاد.

شکرستان ویژه کودکان با داستان های پند آموز برای بزرگسالان. پر از پیام های و گزاره های اثر بخش. کیفیت اجرا و سبک عالی. مضمون دقیق و کارشناسی شده. مخاطب کاملا معلوم. و قهرمان های افسانه ای.

این روزهای جای خالی داش سیا را احساس می کنم.

امشب دردودل هایم خیلی زیاد است.

دلم می خواهد تا صبح بگویم.

از اینکه پراکنده می رود باز عذر می خواهم ولی همین بر ذهن می گذرد.

باید طرحی نو داد.

نه من.... هر کس می داند و می تواند.

باید از کار آبکی گذشت.

باید از کار سازمانی و مکلیشه ای دور شد.

باید فهمید در سامانه های نشاط ماه رمضان نباید آهنگ رقص آور خواند.

باید فهمید نمایشگاه رسانه های دیجیتال برای طیف خاصی از جامعه نباید باشد

باید فهمید موازی کاری در فرهنگ یعنی بی سروسامانی

باید فهمید عضو فلان بنیاد و فلان انجمن و حق الجلسه و ما بهترینیم از قبل پدر و دوستان کاری در نمی آید.

باید فهمید هر کاری متخصشش را می خواهد.

باید فرهنگ را از نو تعریف کرد.

باید جلوی پول هایی که ناصواب با عنوان کار فرهنگی خرج می شوند را گرفت.

باید وزارت فلان و حوزه هنری فلان و بنیاد فرهنگی فلان را تعطیل کرد و کار را به مردم سپرد.

تا کی عده ای هر عنوانی جشنواره های میلیاردی با صد نفر شرکت کننده برگزار کنند.

تا کی دوستان و آشنایان بی سوادی که نمی توانند در جایگاه های فنی و علمی قرار بگیرند به خاطر مظلومیت فرهنگ مدیر فرهنگی شوند.

تا کی طرح های بچه های زحمت کش به دست واسطه ها دزدیده شود و به بدترین شکل اجرا شود.

تا کی فرهنگ را نفهمیم

تا کی برترین سرمایه مملکت را مفت ببازیم

تا کی ........

خدایا به فریادمان برس

بامداد 27 آبانماه 1392

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۲۵
بیژن لطفی

نقد مستندهای انتخاباتی  ریاست جمهوری

اولین مستند انتخاباتی که دیدیم فقط خسته شدیم...

موردی شاید بهتر باشد:

1. نمی دانم این آقایون فکر می کنند ما مشکلات مملکت رو نمی دانیم که می خواهند بروند از کویر بیرونش بیاورند. خوب است آقای جلیلی بداند الان یک کارمند با درآمد متوسط به بالا هم نمی تواند در ایران درست زندگی کند. خود مشکلات مملکت را می دانیم... شما چه راهکاری دارید.

2. شما گمان می کنید آقا احمدی نژاد این حرف ها را نمی زد؟؟؟ بهتر از این ها را می گفت... 

3. می دانید بزرگترین لنگی که دکتر احمدی نژاد زد کجا بود؟؟؟ همین تیم نداشتن.

4. آقای دکتر جلیلی ما فرق تیم و باند را خوب می دانیم(برای یاد گرفتن این مفاهیم واحدها پاس کردیم) خودمان را که نمی خواهیم گول بزنیم. ولی اگر شما فرقش را بهتر از ما می دانی بفرمایید تیم شما کیست؟؟؟ تا ما قدری با ایشان آشنا شویم.

5. آقای دکتر جلیلی به خدا همه این مملکت سیاست خارجه اش نیست... این مملکت گرانی دارد بیکاری دارد... طلاق دارد دارد... اعتیاد دارد.... و خیلی ها که بیایید بنده برایتان با آمار رسمی بیان کنم.

6. به عنوان یک محصل رسانه و فرهنگ تاسف می خورم وقتی می بینم بعضی برای رسیدن به پست از آقا(مقام معظم رهبری) مایه می گذارند.

7. فرق شما و آقای رضایی یا آقای قالیباف در ولایتمداری چیست؟؟؟ معیار سنجشش چیست؟

8. آنچه در این مستند دیدم همان راهی بود که احمدی نژاد پیمود... به کجا چنین شتابان؟؟؟

9. اساتید به ما آموختن انسان در جایگاهی که کسان دیگر لایق ترش باشند نمی نشیند... واقعا شما قبول ندارید که سابقه اجرایی تان خیلی کمتر از دیگران است و حتی تحلیل و عملکرد در بخش های اقتصادی و بعضا سیاسی شان از شما بالاتر است... به خدا باید در بارگاه خدا جوابگو باشیم.

10. خبرنگار امریکایی از شما حمایت می کند؟؟؟ همین برای شما بد است... این مصداق تایید دشمن است... دشمن که دنبال خیر ما نیست که؟

11. نمی دانم برای چه شما راننده ای انتخاب می کنید که از خیابان یک طرفه می رود تا شما بخواهید جلوی دوربین به او تذکر دهید تا خیلی ناشیانه به تصویر کشیده شود؟

12. یک اختلاف نظر اساسی بنده با تفکر بعضی از دوستان شما دارم... شاید نظر شما این نباشد... برای من مهم نیست رییس جمهورم ساک دستی اش را خودش بگیرد یا با پراید رفت و آمد کند... من می گویم رییس جمهورم 10 تا خدمتگذار داشته باشد و بهترین ماشین را سوار شود ولی برای کشور مفید باشد... وقتی مذاکره می رود... نتیجه بگیرد... با خنده که کار درست نمی شود

13. ان خواهر گرامی آمده و رئیس جمهور منتخب احتمالی خود را به قرآن قسم می دهد... انگار نمی دانیم رئیس جمهور باید حکم تنفیذش را از حضرت آقا بگیرد.... آنچنان قرآن مورد استفاده قرار و از رهبری هزینه شد که ثابت کند شما ولایی ترین آدم روی کره زمین هستید.... ولی اگر یک روز کار اجرایی انجام داده باشید باید دیده باشید همیشه آنها که لفظا زیاد ابراز ارادت می کنند در عمل ......

14. اگر خواست خدا بر این بود که شما برمسند ریاست جمهوری بنشینید، بنده از شما خواستارم در عمل به فرمایشات آقا گوش فرا دهید... هر چند که تحلیل حال حاضر بنده این است که شما با ورودتان به انتخابات و تاکید بر نشستن بر این کرسی راه دیگری می روید.

15. به نظرم آمد شما انرژی هسته ایران را دوباره فعال کرده اید... شاید برداشتم اشتباه بوده باشد

16. آقای جلیلی به من بگو برای اقتصاد چه می کنی.... اقتصاد مقاومتی که آرمان است هدف است شعار است... برنامه چیست؟

17. تو را به خدا این گفتمان انقلاب را عمل کنید ... نشان دهید...پیاده کنید.... با حلوا حلوا گفتن که دهن شیرین نمی شود

18. بگذارید آخرش را هم بگوییم... شما باید وزیر و رئیس سازمان بگذارید... شما باید استاندار بگذارید... فرماندار بگذارید.... رئیس بنیاد و .... بگذارید.... شما باید کلی معاون بگذارید.... آقای جلیلی آدم های حسابی زیر پرچم آدم کم تجربه تر از خودشان نمی روند و از نظر مدیریتی این هرم همین طور هر چه پایین تر می رود انسان ها کم تجربه تر می شوند.... در دولت نهم د دهم قحط رجال را دیدیم شما دیگر کاری نکنید که مجبور شوید یک جوان بی یا کم تجربه ای همچون من وزیر شود و معاون اش دانشجو شود و مدیرش دانش آموز و همینطور الی آخر....

19. معاون اول شما کیست؟ وزیر نفتتان؟ وزیر اقتصاد؟ وزیر کار؟.....نروید این راه را...

20. این هم آخرین مورد: آقای دکتر جلیلی اگر نگاهی به قوانین وضوابط کاری کرده باشید می دانید که 3 سال باید تصدی گری کرد تا کارشناس معمولی شوی.. باید سه سال کارشناس باشی تا کارشناس ارشد شوی... بعدش سه سال باید مدیر یا مسئول شوی تا معاون یک سازمان میانی شوی و بعد از سه سال رئیسش شوی تا بتوانی بر مسند مدیریتی یک نهادی در حد وزارتخانه بنشینی تا سه سال بعدش که معاون شوی و اگر کار را بلد بودی وزیر شوی... تو را به خدا این کار را با مدیریت مملکت نکنید.



پینوشت:

حضرت امیر ع فرمودنده اند:

حکمت ۸۳ نهج البلاغه روش برخورد با چاپلوسان : ( به شخصی که در ستایش امام افراط کرد ، و آنچه در دل داشت نگفت ) ، فرمود : من کمترم از آنم که بر زبان آوردی ، و برتر از آنم که در دل داری.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۶
بیژن لطفی