حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است


لعنت به هر فرض و دلیلی، کم میشدم از چشمت،از یاد

لعنت به دانشگاه ملی، لعنت به دانشگاه آزاد


لعنت به چشمان حریصم کام دلم را شور کرده 

چون سیل از چشمم به پا شد از دست چشمان تو فریاد


ای کاش شعرم را نبیند ای کاش شعرم را نخواند

لعنت به استاد عزیزی که شاعری را یاد من داد


هابیل و قابیل وجودم روی تو روی جنگ دارند

ای کاش یا دل داشت یا عقل، از اولش این آدمیزاد


هر لحظه نوشیدم دوفنجان دمنوشِ درد و غصه گفتم

لعنت به نزدیکان هر کس از دوری ما میشود شاد


من لحظه های بی تو را خوب در خاطرم تصویر دارم

هربار یادت گریه کردم، هر قطره اشکم را به تعداد


هر روزو ماه و فصل هایم تنها زمستان است اینجا

شیرین هوایی داشت شهرت حال و هوایی داشت فرهاد


وابسته ام بر خاطراتت چون مرد عفیونی و تریاک

رحمت به کامی که گرفتم رحمت بر این چشمان معتاد


رحمت به هرجا در کمینی، رحمت به تیزی نگاهت

رحمت به ابروی کمانو بر بند انگشتان صیاد


این روزها ای کاش میرفت مرغ غزل خوان میشد آزاد

ای کاش بر میگشت شبها شبهای خوبِ عشق آباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۱۸
بیژن لطفی