حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

این جمعه هم دیر است آقا جان

دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۸ ب.ظ

پ ن: این شعر را برای نیمه شعبان می خواستم بنویسم حال و هوایش انتظاری شد. خوشحال می شوم اگر نقد و نظری باشد.

 

آقا حسابش رفت از دستم

از آن زمانی که تو می رفتی

یک آسمان پشت نگاهت بود

اما تو از بیراهه می رفتی

 

من عهد کردم با شما آقا

تا در غیابت لب فرو بندم

اما ببین از درد دوریت

کارم گذشت از گریه می خندم

 

شادم که روزی باز می آیی

از سرزمینی که خدا دارد

این جمله را صد بار می گویم

شاهست هر عبدی تو را دارد

 

شیرین تر از هر روز امروزم

روزی که میلاد امامم هست

چون می رسد بویت زدور آقا

تلخی دنیا هم به کامم هست

 

یک آسمان، یک جام، یک دنیا

تنها به دنبال دوتا دست است

وقتی که بر کعبه بکوبی دست

آن لحظه حتی ساغرم مست است

 

دست دگر خونخواه ارباب است

مردی که روزی سخت تنها شد

اما خدا را شکر چون امشب

صدها هزاران یار پیدا شد

 

امشب چنان مدهوش این بزمم

کز چانه ام پیمانه می ریزد

از آسمان هردوتا چشمم

از شوق تو دردانه میریزد

 

با دست با دل با لبم خواندم

من بی شما دنیا نمی خواهم

پایین تر از پایین پایینم

من بی شما بالا نمی خواهم

 

این روزها دنیا عجب تنگ است

تاریک مثل شام بی مهتاب

خورشید رفت از آسمان و ما

بی سایه در این کوچه ها بی تاب

 

شادم ولی در قلب من خورشید

پنهان شده در ابر آن بالا

آقا تمام حرف ما  این است

این ماه یا این سال نه.... آقا

 

آقا به جان مادرت زهرا

بر مردی و عشق علی مولا

این جمعه هم دیر است آقا جان

آقا بیا...آقا بیا ... حالا...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۲
بیژن لطفی

نظرات  (۶)

سلام بسیار زیبا و دلنشین بود
آفرین بر شما
به اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت
مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/13481
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
سلام حاجی وقت نشد همشو بخونم
در کل زیاد به معنی توجه نشده
بازم حسابش رفت از دستم:اگر زبان شعر محاوره ای نیست پس آوردن بازم هم صحیح نیست
اما تو از بیراهه می رفتی: با معشوق اینجوری حرف زدن؟؟ بیراهه رفتن کار کیه؟؟؟
بعضی واژه ها زیاد استفاده شدن مثل جان و خسته
اما ببین از درد دوریت: وزن یهو می پره!
تا جایی که من خوندم بیشتر سعی شده یه قافیه بیاد و معنای آنچنانی استنباط نمیشه!
به امید پیشرفت
برادر عماد
با سلام
و تشکر
نکات شما بسیار خوب بود و آنها را تا جایی که توانستم برطرف کردم البته این شعر را همینطور در قسمت نوشتن وبلاگ تایپ کردم و شاید ایرادات دیگری نیز پیدا شود. خوشحال می شوم کمک بفرمایید اصلاح شود.
ولی در خصوص بیراهه
از بیراهه رفتن به نظرم واژه بدی نیست منظور راه ناشناس است.
خوشحال می شویم از اشعار شما نیز استفاده کنیم.
موفق باشید.
اما خدا را شکر چون امشب ،صدها هزاران یار پیدا شد

خیلی ها وقتی از روایتی براشون حرف میزنن میگن: اینا همه افسانه است، یا اینکه اصلا کی میدونه که حقیقت داره یا نه، یا وقتی خود من بعضی وقتا یه روایت رو تعریف میکنم یه عده میگن این درسته ولی دقیقترش اینه....
خلاصه واسه من تا امروز زیبایی این روایت ها و زیبایی اعمالی که توش بوده مونده و ملاک شده،
یکی از یارن آقا به ایشون میگه آقا این همه یار؟! وقته ظهور نرسیده؟
آقا میگه باشه اگه شما میگی اینا همه آماده اند بریم یه تستی بزنیم! همه رو جمع میکنن تو یه حیاطی که بالای پشت بوم خونش یه ناودون بوده سه تا گوسفن رو هم میبرن بالای پشت بوم و هر بار که یکی رو صدا میزنن بالای پشت بوم یکی از گوسفند ها رو گردن میبرن تا خونش تو حیاط بریزه! طوری که بقیه فکر کنن گردن اون شخص رو زدن تا اینکه همه اون جمعیت جریان مسلم رو تکرار میکنن....
بعد آقا رو به یارش میکنه میگه بیا بریم یار واقعیمو بهت نشون بدم، میبره پیش پیر پاره دوز که سرش پایین بوده و داشته کفش تعمیر میکرده آقا بهش میگه زائرم عجله دارم هر چقدر پول میخوای بگو بدم تا کفش های منو زودتر تعمیر کنی برم.
پیر:همینطور که سرش پایین بوده میگه چند نفر جلوتر از شما هستند بزارید نفر آخر تا نوبتتون بشه
آقا:گفتم که عجله دارم بیشتر هم پول میدم
پیر:گفتم که چند نفر جلوتر از شما هستن بزارید نفر آخر
آقاک چقدر بیشتر میخوای؟
پیر: کاری نکن که بگم کی هستی و اینجا فریاد بزنم تا همه بریزن سرت و نزارن به کارت برسی.....
سلام
ممنون خوبم تو خوبی؟
چند وقت بود درگیر اینhttp://www.ghazayepak.blogfa.com/بودم
لینکی که قبلا واست گذاشته بودم تو ادامه مطلبش مطلب جدید بود که میخواستم نظرت رو بدونم حتما بخونش
http://akhlagh-edalat-azadi.blogfa.com/post/9

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی