حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱ مطلب با موضوع «داستانک» ثبت شده است

مظلوم حسین...

اولش نمی فهمدم این مظلوم حسین که می گویند یعنی چه.

البته منظورم این نیست که الان کامل مظلومیت حسین را درک کردم ولی
آنچه بدیهی است نسبت به اولین باری که ارتعاشات گوشم این مفهوم را به ذهنم رساند فهم بیشتری دارم.

یادم نمی رود برای رسیدن محرم نه تنها لحظه شماری می کردیم بلکه در حاشیه دفتر و کتاب هایمان روزهای مانده تا محرم را می نوشتم. انتظار می کشیدم تا محرم شود. محرم را خوب نمی فهمیدم ولی می دانستم اتفاق مهمی  افتاده است که بعضی به نشانه عزا وناراحتی سرتاسر خانه خود را سیاه پوش می کردد یا اینکه لباس های رنگ و وارنگ خود را کنار می گذاشتند و یک رنگ رخت عزا می پوشیدند. حتما اتفاق مهمی افتاده بود که پدرم، تنها کسی که در ذهن خود از او یک کوه غرور ساخته بودم قطره قطره اشک می ریخت و بر سینه می زد و ناله کنان فریاد می زد یا حسین.

هنوز خوب نمی دانستم این حسین کیست ؟ کجا بوده است؟ چه کرده است؟ ولی وقتی دسته جات عزاداری را می دیدم دلم می خواست من هم بودم و در میانمشان عزاداری کنم. آنقدر این دلم خواستن ها زیاد شد که در پنجمین محرم عمرم همراه با دوستان و بچه های همسایه(همسالان) هیئتی را انداختیم.

برایم مهم نبود هیئت چیست یا حسین کیست و کربلا کجاست؟

تازه فهمیدئه بودم حسین پسر پیغمبر ما مسلمانان بوده که در صحرای کربلا سرش را بریده اند. چرایش هم برایم مهم نبود

ادامه دارد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۱۱:۳۳
بیژن لطفی