حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معضلات فرهنگی» ثبت شده است

هر چی فکر می کنم بعضی جاها تا یه اندازه ای می شه کار کرد. شاید همه جاها اینجوری باشه.

بالاخره به یه جایی می رسی که هر چی گاز می دی؛ هیچ حرکتی نمی کنی و درجا می زنی.

هم بنزین می سوزونی و هم خودتو خسته می کنی.

من خیلی زود خسته می شم.

خودم بهتر از هر کس می دونم که این زود خسته شدن اصلا خوب نیست ولی .... کم می آرم. شایدم فکر می کنم زود خسته می شم، چون:

وقتی می بینم چطور یه آدمی که نه شعور داره و نه فهم و نه دانش؛ داره کاری رو انجام می ده که صدای همه رو دراورده ناراحت می شم.

وقتی همه به کارهای هم کار دارن ناراحت می شم.

وقتی که نفع مشترک بد رو می بینم ناراحت می شم.

وقتی تشویق بی جهت رو می بینم ناراحت می شم.

وقتی جوان بااستعدادی رو می بینم که به خاطر یه لقمه نون و بله قربانگویی از انگیزه افتاده، ناراحت می شم.

وقتی می بینم که اون کسی که کار نداره با اون که کار داره فرقی نداره ناراحت می شم.

وقتی برای هدایت یه کار مهم یه آدم بی سواد می ذارن، ناراحت می شم.

وقتی لحن بد و بی ادبانه غیر اداری بعضی رو می بینم، ناراحت می شم.

وقتی می خوام برای چندتا کارمند یه کار جدید انجام بدم تا کمی خوشحال بشن؛ بهم می گن: فلانی برا خودش زور می زنه، ناراحت می شم

وقتی تاثیر کم بعضی برنامه ها رو می بینم و تذکر می دم و اتفاقی نمی افته، ناراحت می شم.

وفتی می گم وظایف هر کس مشخص بشه و بهم می خندن؛ ناراحت می شم.

وقتی در کاری تمام توانم رو می ذارم و آخرش بهم با یه نامه توهین می کنن؛ ناراحت می شم.

وقتی توی صورتم بهم می گن: وضع مالیت خوبه شده(به معنی دزدی کردی) ؛ ناراحت می شم

وقتی ناراحت می شم، خسته می شم.

وقتی خسته می شم به بالا نگاه می کنم و دوباره می گم درست می شه ان شاالله

بعدشم می رم خونه...در کنار محمدحسین و مادرش(خونواده ام) خستگیم در می ره و خدارو شکر می کنم.

بازهم می شه کار کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۲ ، ۱۱:۱۸
بیژن لطفی

هر که به هر کی بودن  فعالیت های عرصه فرهنگی

در حوزه فرهنگی هر کس هر کاری دوست داره می کنه...

فلان ارگان شهدای هسته ای می گیره

فلان نهاد شهدای اتمی می گیره

فلان دستگاه سوختگان دانش می گیره

بالاخره هر کس دستش می رسه یه عنوان می سازه و یه دبیرخونه و یه فراخوان و یه تعداد شرکت کننده همین جوری می شه همایش و جشنواره و میلیون ها تومن پول بیت المالی که به عنوان کار فرهنگی خرج می شه.

بعد توی جاهای دیگه: همه می یان یه پولی رو جمع می کنن می ذارن توی بانک بعد با سود اون هر سال میلیاردی به بهترین های واقعی جایزه می دن و این می شه که اولین هاشون تا صدمین ها پیش می ره.

ولی توی کشور ما همه اولین ها مون اولین می مونن. مگر چندتا جشنواره که اونا رو هم اسم فجر و انقلاب نگه داشته.

خلاصه دلم از دسن این برنامه های صدمن یه غاز خونه

بعضی وقتا فکر می کنم منم درگیر همین سیستم شدم.

ولی تا جایی که بتونم مقابل برنامه های کیلویی و بدون هدف می ایستم.

به خدا دیشب از دیدن تیزر یکی از همین جشنواره ها خیلی ناراحت شدم. از بس که مبتدیانه و ناجور بود.

تا کی این روند ادامه خواهد داشت؟

خدا می داند



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۱ ، ۱۱:۰۰
بیژن لطفی

در پی سلسله ابداعات صدا و سیما این بار شاهد سخنرانی حاج آقایی بودیم که در سمت چپ پایین کادر تصویرش ساعتی نقش بسته بود که اصلا شباهتی به ساعت کنونی منزل ما نداشت. کمی که توجه کردم دیدم ساعتش به سرعت بر عکس می شمارد.

جالب بود.

5 دقیقه به حاج آقا وقت داده بودند تا به هر وسیله ای که می شود مردم را بند تصویر و شبکه کنند.

ولی مردم ما از سخنرانی و منبر بدشان نمی آید. این عمل بد بوده است که مرد را از تماشای سخنرانی روحانیون برحذر می دارد.

به نظرم شایسته نیامد که ثانیه به عقب برود تا به مخاطب القا شود الان تمام می شود. تو را به خدا نگاه کن و یا ....

این هم یک مدل کار فرهنگی کردن است دیگر.

البته شاید من اشتباه می کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۲۰:۱۶
بیژن لطفی

آقای رئیس جمهور محترم
سلام

(این نامه محرمانه است لطفا نخوانید)

ما شما را دوست داریم به همان بیانی که به مناظره کننده ها می گفتی

ما خدمات شما را فراموش نمی کنیم

دستتان درد نکند:

حقوق معلمین زیاد شد

حقوق ارتشی ها مثل حقوق خیلی ها شد

مسکن مهر درست کردی

یارانه دادی

و ...... دیگه

ولی آقای رئیس جمهور اوضاع کمی سخت شده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۱ ، ۱۲:۵۰
بیژن لطفی
می خواستم در خصوص مشکلات مجری ها و برنامه های صدا و سیما یه مطلبی بنویسم. کمی فکر کردم، منصرف شدم.

جدا اگر به جای این همه ایراد و سوتی گرفتن طرح و ایده داده بویم چه اتفاق خوبی می افتاد.

ولی حیف.

ما(امثال من) فقط بلدیم از کار دیگران ایراد بگیریم و وقتی عرصه در اختیار ما قرار می گیرد مثل بقیه هیچ کاری ازمون ساخته نیست.

یکی از مهمترین معضلات فرهنگی ما طلاق بوده و هست.

تا الان چند نفر در خصوص آن صحبت کرده اند و طرح عملی دادن.

در خصوص بیکاری چه؟

در خصوص بحران هویت چه؟

اصلا آن را خوب درک کر ده ایم؟

آیا تا کنون فهرست مشکلات و آسیب ها و تهدیدهای فرهنگی و اجتماعی این ملت را برای خودمان فهرست مرده ایم.

کارمان شده انجام یه سری از این برنامه های تکراری و کلیشه ای که نه تنها اثر مثبت ندارد که منفی هم هست.

تو را به خدا کمی عمیق تر به این موضوع (موضوع فرهنگی) نگاه کنیم.

ما ملت شریفی هستیم.

ولی کاری نکنیم که جوانانمان باعث خدشه دار کردن این شرافت عمیق شوند.

این مملکت هنرمند متعهد می خواهد.

نظریه پرداز متعهد می خواهد.

باید با هم تلاش کنیم.

زنده باد فرهنگ ایرانی اسلامی کشور عزیزم ایران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۱ ، ۱۸:۲۲
بیژن لطفی
واقعا چه اتفاقی در دستگاه های متولی فرهنگ(صاحبان فرهنگ) می افته...؟

همین کارارو می کنن وضعیت فرهنگ این طوری شده.

**************************************************************

این پست به دلیل توصیه های یکی از همکلاسی ها تا اطلاع ثانوی برداشته می شود...

اینکه الان قدرت در دست ما نیست نباید دلیل تخریب مدیران کنونی باشیم.

بالاخره هر آمدنی رفتنی دارد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۱ ، ۱۵:۱۷
بیژن لطفی