حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن

فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم

حرف هایی بر ای نشنیدن
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیژن لطفی» ثبت شده است

اینجا بروجرد، پدر و پسر بر بلندی های شهر دوست داشتنی شان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۴
بیژن لطفی

گلابی کلمه ای است که از ترکیب دو کلمه گل + آبی تشکیل می شود، البته گلابی نام میوه تابستانی خوشمزه ای هم هست که قیمتش خیلی گران و دست نیافتنی است.

در عامیانه اصطلاحا به انسان هایی که خیلی گل یا چیز دیگری و رنگشان شاید آبی است؛ گلابی می گویند.

هر کس برای انسان های گلابی در ذهن خود شکل و مصداقی متصور است.

در ذهن بنده نیز بعضی گلابی هستند.

در مطالب شماره بندی شده که امروز اولینش را با هم خواهیم خواند؛ در تلاش هستیم مصادیق گلابی را مورد بحث قرار دهیم.

اما خصوصیت اول:

اصولا انسان های گلابی (گلابی ها) هیچ اصل و قانونی را قبول ندارند.

یعنی چی؟

ببینید، هر درسی را برای مطالعه شروع کنید اولین مبحث مورد اشاره در آن، اصول آن علم است.

گلابی ها، اصول را نه می دانند و نه اگر بدانند؛ قبولش دارند.

برای مثال:

شاید در اطرافیانتان دیده باشید بعضی ها همیشه در هر مبحثی حرف، حرف خودشان است. اینکه در خصوص دمای بدن انسان؛ مناسب و نامناسب چیست را علوم تجربی مشخص می کند وبرای آن معیاری دارد ولی گلابی برای خودش حد ومرز دیگری می شناسد.

به گلابی می گویی؛ اگر بعد از حمام آب یخ بنوشی برایت ضرر دارد، با هزار دلیل و برهان غلط می خواهد برایت ثابت کند که نه، سود دارد.

دانستن اصول خیلی مهم است. در علم حقوق می گویند: اصل بر عدم مجرمیت است، یعنی فردی که ادعای مجرمیت دیگری را می کند باید ثابت کند که او واقعا مجرم است، در غیر این صورت باید جبران کند. یعنی نباید در نگاه اول همه را مجرم و متهم دانست.

این همان اصل خوش بینی است. البته در خصوص همه این ها در شماره های بعدی صحبت خواهیم کرد.

بعضی اصول مرتبط با زمان و مکانی که در آن هستیم مورد نیاز می شود و بعضی همیشه.

برای مثال ما همیشه به دانستن و عمل کردن اصول معاشرت نیاز داریم و از طرفی به اصول علوم، شاید همیشه نیازمند نباشیم.

برای اینکه شبیه گلابی ها نباشیم باید اصول دان باشیم.

شاید شنیده باشید که می گویند فلانی؛ آدم با اصولی است.

بیایید اصول دان و اصول شناس باشیم.

اگر عالمی در علمی می گوید اصل بر  فلان است به زور و زحمت، حرف خودمان را به کرسی ننشانیم.

پذیرای مطالب شما هستیم.

خوب باشیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۹:۲۹
بیژن لطفی




خودم دوستش دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۴
بیژن لطفی

لب ترک خورده، گلو خشک و نفس ها بی رمق

آب بسیاراست آقا، من خجالت می کشم


ه ط: امشب عجیب دلم یاد دو سال پیش افتاده که توی کربلا بودیم...اربعین کربلا معرکه است، معرکه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۲۳:۲۴
بیژن لطفی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۱۲:۴۴
بیژن لطفی

محرم سال 89

هیئت محبین آل یاسین

شهرستان بروجرد

نماز ظهر عاشورا(سنتی که سال ها پیش توسط هیئت محبین آل یاسین به فرماندهی حاج آقا فاطمی نیا (اقرلو سابق) در بروجرد پایه گذاری شد. چه صفایی دارد محرم...

ظهر عاشورا، لباس های گل مالی شده(نماد عزا در فرهنگ لر و بعضی اقوام دیگر که گویا از روستایی در نزدیکی کربلا آغاز شده است)،نماز و

.......

و همه آنهایی که با صفا هستند.

و سینه زدن برای حسین ع

نه برای ریا، نه برای نگاه و نه برای....

فقط برای حسین

و پرچم

همان یار دیرین کودکی ما

و خدا باید یاری رساند که در این راه نوکری پایدار باشیم

حسینی باشیم(عنایت)، حسینی بمانیم(سعادت) و حسینی بمیریم(شهادت)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۰۲:۰۴
بیژن لطفی

البته چند وقتی بود که قصد این کار را داشتم ولی به دلیل اینکه اکثر  دوستان آدرس وبلاگ قدیم رو داشتند گفتیم فعلا بماند.

حالا رفتیم سری به وبلاگ بزنیم می بینیم دوستان زحمت کشیدن و درشو برامون تخته کردن.

دلیلش هم مهم نیست که...

قرار نیست اصلا کسی جواب بده.

بالاخره یک سرویس شخصیه و این دوست ما هر کاری بخواد می تونه توش انجام بده و کسی حق سوال نداره.

ولی جای تشکر داره.

وما تشکر می کنیم.

بدینوسیله از زحمات مدیر محترم بلاگفا جهت تخته کردن وبلاگ khodagoo کمال تشکر را اعلام می داریم.

ما فکر می کردیم حرف هامان در راستای اهداف نظام است؟؟؟

درگیر جنگ نرم بودیم.

تو بگو ما اصلا جبهه رو اشتباهی گرفتیم...........


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۰۱:۲۳
بیژن لطفی

با خودم فکر می کردم اگر خیلی از این مدیران فرهنگی به جای این همه داستان سرایی به فکر تربیت فرزندان خود بودند و برنامه ای برای رشد آنها در زندگی می نوشتند به مراتب بهتر از خیلی از این طرح های ..... بود.

پسر فلان آقا فلان کاره است

دختر فلان استاد فلان باره است و ....

خدا را چه دیدی ؟؟؟ خیلی ها نمی توانند در تربیت فرزندشان موفق باشند.

ما هم مغرور نیستیم. هیچکس فردا را ندیده است. برای همین است که از خدای بزرگ ملتمسانه عاقبت به خیری این کودک عزیز را درخواست می کنیم.

دعا کنید بتوانیم آنچنان که دین اسلام مشخص کرده است تربیتش کنیم. من هم برای شما و اولادهایتان دعا می کنم که عاقبت به خیر شوید.

من و محمدحسین وقتی که چشم تو چشم می شیم...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۱ ، ۰۰:۲۲
بیژن لطفی
بهره گیری و استفاده از مدیران مجرب در دستگاه های فرهنگی همواره آرزوی دیرینه مان(مثلا فرهنگی ها) بوده است. گاه دیده ایم که فرد محترمی را به کرسی هدایت فرهنگ می نشانند که هیچ فهم صحیحی از فرهنگ ندارد و چنانچه از آن تعریف فرهنگ را بپرسی بی شک در ادای پاسخ خواهد ماند.

ولی در این بین هستند اشخاصی که به سبب تحصیلات عالیه خود و تجربه چندین ساله خود می توانند به شایستگی و به نحو شایسته مجموعه تحت امر خود را هدایت کنند.

یکی از این مجموعه ها بنیاد ادبیات داستانی بود که به رغم مشکلاتی که برای مجوز و ادامه فعالیتش بعد از رفتن دکتر پرویز از معاونت فرهنگی ارشاد به وجود آمد، بیکار ننشست و تا آنجا که می شد با برنامه های زود بازده فعالیت خود را ادامه داد.چه همایش ها چه نمایشگاه ها چه کتاب ها چه تقدیرها و...

محمود سالاری مدیر عامل فهیم این بنیاد به سبب پایدار بودن بنیاد و عدم انحلال آن به صورت سلیقه ای پای رسانه ها را به میان آورد و این شد که وزیر محترم جدید(جناب حسینی) در مصاحبه ای حمایت بی حد خود از این بنیاد را اعلام کرد تا کسی دیگر به خود اجازه اظهارات مشابه را ندهد.

بالاخره بعد از ماه ها آقای حسنی آمد و آقای سالاری رفت.

با تمام احترامی که برای آقای حسنی(واقعا ایشان شایسته تقدیرند ولی بحث چیز دیگری است) دارم و از اقدامات ایشان تشکر می کنم ولی رفتن محمود سالاری از این بنیاد به نفع نویسندگان تمام نمی شد.

به چند دلیل:

1.برنامه های نیمه تمام و بعضا هنوز آغاز نشده که دلیلش تنها گیر مجوز در مراحل پایانی بود

2. ارتباط عمیق و صمیمانه ای که میان نویسندگان(داستان نویسان) با آقای سالاری وجود داشت و دارد

3. مدارک و مدارج مرتبط ایشان با حوزه ادبیات که در مدیران خیلی مراکز کمتر دیده می شود

4. سابقه طولانی و موفق ایشان در فعالیت های فرهنگی

5. شناخت حوزه و ظرفیت های موجود ادبیات داستانی

6. موفقیت به دست آمده درحدود دو سال سکانداری ایشان بر بنیاد که از لبخند های نویسندگان در نمایشگاه کتاب 87و88 فهمیده می شد

و...

که بهتر است پاره ای از آنها گفته نشود تا موجب آزردگی خاطر بعضی نگردد.

بالاخره ایشان از بنیاد ادبیات داستانی رفتند و این موهبتی بود که از آن دوستان(مخاطب خاص) سلب شد.

همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم.

چندروز پیش خبری را در رسانه ها دیدم که شاید از خبر مدیر کلی خودم خیلی بیشتر خوشحالم کرد.

محمود سالاری مدیر بنیاد ادبیات نمایشی شد.

با خودم گفتم مگر ما امثال محمود سالاری چندتا داریم که باید از جایگاه خود دور باشند.

اول گفتم خیلی کم ... خیلی کم

بعدش گفتم نه...

چه بسیار متخصصان و کاردان هایی که به دلایلی ... از جایگاه خود به دور افتاده اند.

شاید اینجا رسم این است که اگر می خواهی بمانی باید خط فکری ات را به سمت مدیر بالادستی عوض کنی.

ولی خوشحالم که بعضی هنوز همچون صفارها، پرویز ها و سالاری ها بر اعتقاداتشان (موضوع خاص) پایبندند.

درود بر مسئولان ولایی...

صفار هرندی یادمان نخواهد رفت چرا از وزارتخانه رفتی...

دکتر برخورد غیر فرهنگی که با شما شد را پای بی تجربگی بگذارید نه بی فرهنگی بعضی(مخاطب خاص)

آقای سالاری یادم نمی رود برای افراشته بودن پرچم بنیاد چقدر خون دل خوردی و حالا بعضی بیلان کاری ارائه می دهند و گزارش و خبر و ...

کمترین شاگرد شما

لطفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۵۴
بیژن لطفی


سلام

دوباره آمدم.

اینجا دردهای فرهنگی را با شما در میان خواهم گذاشت.


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۰۰
بیژن لطفی