یک 1+ برای مرکز رسانه های دیجیتال
روزهای اولی که مهندس زارع پور سکان هدایت کشتی این مرکز دولتی را به مهندس صرامی داد همه منتظر بودند تا همان رویه ادامه پیدا کند، البته فراموش نشود مهندس صرامی نیز به نظر بنده از نیروهای خدوم و ارزشی است ولی از جنبه مدیریتی قطعا شباهت های مختلفی با مهندس زارع پور داشته است که چندین سال در کنار ایشان و با عنوان جانشین مرکز فعالیت کرده است و وقتش بود تا شیوه مدیریتی مرکز تغییر کند.
این گمان در اذهان وجود داشت، تا اینکه طی مراسمی و به طور کاملا غافلگیرانه ای دکتر علیزاده سکان کشتی افتاده در دریای پر تلاطم رسانه های دیجیتال را به دست گرفت.
نبودن شناخت کافی نسبت به آقای علیزاده از جانب فعالان رسانه سبب شد تا در روزهای اول مواضع تندی نسبت به این قضیه گرفته شود. که بعدها با کارهایی که ایشان و همکارانشان در مرکز انجام دادند نشان داد او برای تصدی گری پست نیامده است بلکه آمده تا کار کند.
اولین نکاتی که در مورد ایشان گفته می شد، دوری ایشان از تغییرات گسترده و یکباره چارت مدیریتی و همچنین تقدیر از همکاران مرکز بود.
"من کارمند مرکز" نیستم ونه بوده ام و نه خواهم بود، ولی فعالیت مرکز در چند ماهه گذشته اذهان خیلی ها را همچون من نسبت به مرکز مثبت کرد.
فرهنگ سازی کار بسیار دشواری است که به سادگی ولی با ظرافت و هنرمندی می توان انجامش داد. شناخت و فهم و ابزارش دشوار و انجامش آسان است(مثلا نوشتن یک متن یا ساخت یک تیزر)
خیلی ها بخش اول را نادیده می گیرند و گمانشان کار فرهنگی فقط همان بخش دوم است و این می شود که بدون فهم درستی از فرهنگ دست به ابزار فرهنگی می برند و به جای فرهنگ سازی، فرهنگ سوزی می کنند.
فرهنگ سازی؛ تنها به معنی تولید فرهنگ نیست بلکه در اصطلاح ترویج و تبیین و حفاظت از فرهنگ نیز در این مفهوم می گنجد.
بی شک یکی از مهمترین وظایف ذاتی مرکز رسانه های دیجیتال فرهنگ سازی در حوزه رسانه های دیجیتال بوده و هست که در این چند وقت بیشتر به آن پرداخته شده است.
بیماری ها، مشکلات جسمی و روانی کاربران وسایل دیجیتالی و همچنین مخاطرات و تهدید های آنها با رشد بی رویه در جامعه رواج می یابد به نظر می رسد کسی برای هدایت و کنترل آن برنامه ای ندارد.
برای مثال استفاده بی رویه از وسایل دیجیتالی همچون موبایل و دستگاه های بازی و همچنین حضور گسترده و غیر ارادی نوجوانان و جوانان در اینترنت و به ویژه شبکه های اجتماعی کاملا مشهود بوده وهست. باید کاری می کرد.
همه این داستان از زمانی شروع شد که اولین بار از رسانه ملی تیزری مبنی بر استفاده به اندازه از اینترنت را نمایش می داد و در پایان با افتخار نام مرکز را بیان می کرد.
رسانه ملی به عنوان پر مخاطب ترین رسانه کشور محمل خوبی برای این فرهنگ سازی بود. ولی باید ابتدا فرهنگ را می شناخت بعد محصولی تولید می کرد، که به نظرم آنچه تیزرهای مرکز را از خیلی تیزرهای فرهنگی دیگر متمایز می کرد همین قسمت شناخت فرهنگ بود.
خوشحال شدیم که بعد از مدت ها رسانه ملی ما تیزری را پخش می کرد که در راستای اهداف فرهنگی ایران اسلامیان بود و خودش ضد فرهنگ نبود(در این زمینه حرف دارم).
بعضی مشکلات احتمالی کاربران رسانه های دیجیتال از قبیل: استفاده بی مورد، حضور گسترده و غیر ارادی در اینترنت، غرق شدن در دریای شبکه های اجتماعی، از دست دادن هویت شخصی، جدایی از خانواده و همسالان، مشکلات جسمی و خیلی های دیگر موضوع خوبی برای تیزرهای مرکز بوده و هست که به خوبی در تیزرها نشان داده می شود.
من تاثیر این تیزرها را در خود و اطرافیان دیده ام و به نوبه خود از دست اندکاران این برنامه ها تشکر می کنم و امیدوارم این کار همچنان ادامه پیدا کند. البته در این بین کودکان و نوجوانان به عنوان یک جامعه هدف ویژه باید دیده شوند و متناسب با سنشان مخاطب برنامه های مرکز قرار گیرند و همچنین از ابزارهای هنری دیگر نظیر پویانمایی و کلیپ و ... نیز استفاده شود.
همه اینها باعث شد که دیشب یک 1+(همان اعلام موافقت در بعضی شبکه های اجتماعی) به مرکز رسانه های دیجیتال بدهم. ولی بعدا متوجه شدم که اشتباه کردم و باید خیلی 1+ میدادم.
برای ادامه راهتان و موفقیت در اهدافتان دعا می کنم.
موفق باشید.
بیژن لطفی(ک. ا. مدیریت فرهنگی)