آقا بیا دلمان تنگ دیدنت شده است
سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۲۶ ق.ظ
این بار هم دل غمدیده پیر خواهد شد
در بند فکر و خیالت اسیر خواهد شد
این جمعه ها چقدر شبیه همند آقا جان
حالا بیا که جمعه کمی دیر خواهد شد
حرف هایی بر ای نشنیدن
فرهنگ را بشناسیم، فرهنگ را دوست داشته باشیم
پیام های کوتاه
- ۱۶ آذر ۹۱ , ۱۶:۴۲بسم الله الرحمن الرحیم
طبقه بندی موضوعی
-
شعر
(۲۲) -
دردودل
(۵۵) -
مطالب درسی
(۴۶)-
معضلات فرهنگی
(۱۲) -
مدیریت فرهنگی
(۴) -
تحلیل فرهنگی
(۱۷) -
خبرهای فرهنگی
(۲۴) -
نظریات
(۹)
-
-
خاطرات فرهنگی
(۱۴) -
عکس
(۱۱) -
داستانک
(۱) -
نقد فیلم
(۱)
بایگانی
- خرداد ۱۳۹۸ (۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۱)
- مهر ۱۳۹۳ (۵)
- تیر ۱۳۹۳ (۱)
- خرداد ۱۳۹۳ (۳)
- فروردين ۱۳۹۳ (۲)
- اسفند ۱۳۹۲ (۱)
- بهمن ۱۳۹۲ (۲)
- دی ۱۳۹۲ (۹)
- آذر ۱۳۹۲ (۵)
- آبان ۱۳۹۲ (۲)
- مهر ۱۳۹۲ (۱)
- شهریور ۱۳۹۲ (۲)
- مرداد ۱۳۹۲ (۳)
- خرداد ۱۳۹۲ (۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۳)
- فروردين ۱۳۹۲ (۱)
- اسفند ۱۳۹۱ (۴)
- بهمن ۱۳۹۱ (۹)
- دی ۱۳۹۱ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۱ (۱۰)
- آبان ۱۳۹۱ (۷)
- مهر ۱۳۹۱ (۳)
- شهریور ۱۳۹۱ (۱)
- مرداد ۱۳۹۱ (۶)
- تیر ۱۳۹۱ (۹)
- خرداد ۱۳۹۱ (۲۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۱ (۹)
- بهمن ۱۳۹۰ (۱۹)
آخرین مطالب
- ۹۸/۰۳/۲۱سامورایی در برلین را ببینیم یا نه؟
- ۹۷/۱۱/۰۷دوباره شعر، دوباره حال خوب
- ۹۴/۰۴/۱۳اینجا بروجرد
- ۹۳/۰۷/۲۷گلابی کیست؟ 2
- ۹۳/۰۷/۱۶گلابی کیست؟ 1
- ۹۳/۰۷/۱۴اندر احوالات این روزهای ما
- ۹۳/۰۷/۱۴پایان نامه دست نیافتنی ما
- ۹۳/۰۴/۱۷این روزها دلم عجیب هیچی نمی خواد
پربیننده ترین مطالب
- ۹۱/۰۹/۱۶بسم الله الرحمن الرحیم
- ۹۱/۰۹/۱۶آغاز ثبت نام عمره دانشجویی 91
- ۹۰/۱۱/۰۹شروعی دیگر
- ۹۱/۱۰/۰۹مراسم قرعه کشی عمره دانشجویی
- ۹۱/۰۴/۲۹یک 1+ برای مرکز رسانه های دیجیتال
- ۹۱/۰۹/۲۳کافه کراسه پارسال همین موقعا
- ۹۱/۰۹/۰۷انگشت بی انگشترت را دوست دارم
محبوب ترین مطالب
- ۹۱/۰۹/۱۶بسم الله الرحمن الرحیم
- ۹۱/۱۰/۱۷من باباشم
- ۹۱/۰۹/۱۶آغاز ثبت نام عمره دانشجویی 91
- ۹۱/۱۰/۲۵رابطه پدرانه
- ۹۱/۱۱/۰۸مشکل فعالیت های فرهنگی از کجاست؟(1)
- ۹۱/۰۹/۲۳کافه کراسه پارسال همین موقعا
- ۹۱/۱۲/۰۷آقا محمد حسین لطفی
مطالب پربحث‌تر
- ۹۱/۰۹/۰۷انگشت بی انگشترت را دوست دارم
- ۹۱/۰۴/۲۹یک 1+ برای مرکز رسانه های دیجیتال
- ۹۰/۱۱/۰۹شروعی دیگر
- ۹۱/۰۴/۱۲این جمعه هم دیر است آقا جان
- ۹۱/۰۳/۲۳آقا بیا دلمان تنگ دیدنت شده است
- ۹۱/۰۷/۱۰امروز قصد کرده ام که خودم را رها کنم
آخرین نظرات
- ۶ دی ۹۵، ۲۱:۰۶ - ایمانممنون :X
- ۱۴ مهر ۹۳، ۱۴:۵۱ - طراحی سایتخیلی خوب و عالی بود
- ۱۴ مهر ۹۳، ۱۴:۳۵ - حسینحج یعنی قصد و زیارت یعنی رویت
- ۷ خرداد ۹۳، ۱۰:۰۱ - محسن عروجیمطلب جالبه نوشته اید به سایت ما هم سربزنید نظر بدید یا علی
- ۲۰ اسفند ۹۲، ۱۷:۳۰ - موثقیسلام .بسیار زیبا بود.تماما حرف دل ما بود.
- ۲۰ اسفند ۹۲، ۰۷:۵۸ - شفیق سعدیسلام زیبا بود
- ۲۷ آذر ۹۲، ۱۶:۴۸ - محسن اوجاقلوسلام .احسنت به کلام شیوای شما
- ۲۶ آذر ۹۲، ۱۶:۲۰ - حقیرسلام علیکم / تو عمر خواه وصبوری ...
- ۲۶ آذر ۹۲، ۱۶:۱۱ - حقیرسلام علیکم / وقتی آدم عین و آ ...
- ۲۰ آذر ۹۲، ۱۹:۱۷ - موثقیمراسم جالبیه و آذری زبانهای قم هم این مراسم رو برگزار میکنند.
۲۳ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۲۴
بهزاد
بهزاد
سلام.... بازم از شعرهات کیف کردم...مثل همیشه...!!!
خدا دیار سرت با برار...!!!
خدا دیار سرت با برار...!!!
۲۳ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۵۲
گمنام
گمنام
سلام
خیلی ممنون که به قولت وفا کردی مرد حسابی یه شعر میخواستی برا ما بگی به همین زودی یادت رفت؟
در مورد شهید علی نوری زاده یادمان عملیاتی فکه سال87/88 یادت اومد
جان من ردیفش کن منتظرم.
شهرام
خیلی ممنون که به قولت وفا کردی مرد حسابی یه شعر میخواستی برا ما بگی به همین زودی یادت رفت؟
در مورد شهید علی نوری زاده یادمان عملیاتی فکه سال87/88 یادت اومد
جان من ردیفش کن منتظرم.
شهرام
۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۱۵
همسفر
همسفر
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد / برشوره زار دلهاباران نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله راعوض کن / آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد . . .
یا صاحب الزمان
رفتی کلاس اول این جمله راعوض کن / آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد . . .
یا صاحب الزمان
۲۵ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۰۵
محمد فردوسی
محمد فردوسی
سلام
با احترام دعوتید
یاعلی
با احترام دعوتید
یاعلی
۱۲ تیر ۹۱ ، ۱۲:۱۹
گودرزی
گودرزی
آقای من سلام سلام سلام
دلم تنگ شده برای دیدنت، یک کلام
دانی در دلم چه غوغا شده است؟؟
در فکر آمدنت چه دعوا ها شده است؟
همه، همه منتظرند تا بیایی غم دل وا بکنند
فریادی و صدایی و نجوا بکنند
آقا سری به ایستگاهای مترو زده ای؟؟
دیدی که جوانان ما چگونه از دیدن هم حیا میکنند؟؟
چادر ها همه بر سر، آستین ها همه پایین
دختر ها جدا و آقا پسرها سر پایین
در خیابان ها همه چیز امن و امان است
خالی کردن جیب دیگران فکری خزان است
آقا کنایه بس است این دل نگران است
کرایه خانه ها رو به وخامت مثل سرطان است
پول در جیب نیست و همسر نگران است
امشب مهمان داریم، قدمان کمان است
مرغ کیلویی6500 تومان آیا این انصاف است؟؟
ما که نداریم بخریم و نمیخوریم، کارمان آه است
گاه گاهی به سرم میزند به دیارمان برگردم
روزی هزار با به خودم میگویم غلط کردم
حال برگردم به اقوامم چه بگویم، داد از کنایه
گویند تو که نمی توانستی بروی چرا رفتی به اجاره؟
تو آن بودی که می گفتی که از بروجرد بیزارم؟
از حمالی و کارگری دل خوشی ندارم؟
آقا جان به فریادمان برس
مردیم از بی کسی به دادمان برس
ما دروغ میگویم دلمان برایت تنگ شده
بخدا کارمان گیر کرده زندگی لنگ شده
آخر به ما حق بده اینقدر قرق مشکلاتیم
با این گرانی کی دیگر فکر معنویاتیم
نالم از ته دل با آه و پر خروش
دیگر تحمل ندارم، خونم آمده به جوش
میدانم که می آیی و به داد ما میرسی
مردم از نیامدنت، چه کنم از دل واپسی؟
باز تحمل میکنم در انتظارت مینشینم
چشم به در دوخته ام تا روی ماهت را ببینم
آقا بیا بیا که وقت است که از غیبت خود در آیی
نمی دانم کی ولی میدانم خیلی زود می آیی
من چه اشتباه کردم، شما به غیبت نرفته اید
این ماییم که غایبیم و به خواب غفلت خفته ایم
امید است که بیایی و خود مارا بیدار کنی
مس ما را بزنی و طلای ناب کنی
دلم تنگ شده برای دیدنت، یک کلام
دانی در دلم چه غوغا شده است؟؟
در فکر آمدنت چه دعوا ها شده است؟
همه، همه منتظرند تا بیایی غم دل وا بکنند
فریادی و صدایی و نجوا بکنند
آقا سری به ایستگاهای مترو زده ای؟؟
دیدی که جوانان ما چگونه از دیدن هم حیا میکنند؟؟
چادر ها همه بر سر، آستین ها همه پایین
دختر ها جدا و آقا پسرها سر پایین
در خیابان ها همه چیز امن و امان است
خالی کردن جیب دیگران فکری خزان است
آقا کنایه بس است این دل نگران است
کرایه خانه ها رو به وخامت مثل سرطان است
پول در جیب نیست و همسر نگران است
امشب مهمان داریم، قدمان کمان است
مرغ کیلویی6500 تومان آیا این انصاف است؟؟
ما که نداریم بخریم و نمیخوریم، کارمان آه است
گاه گاهی به سرم میزند به دیارمان برگردم
روزی هزار با به خودم میگویم غلط کردم
حال برگردم به اقوامم چه بگویم، داد از کنایه
گویند تو که نمی توانستی بروی چرا رفتی به اجاره؟
تو آن بودی که می گفتی که از بروجرد بیزارم؟
از حمالی و کارگری دل خوشی ندارم؟
آقا جان به فریادمان برس
مردیم از بی کسی به دادمان برس
ما دروغ میگویم دلمان برایت تنگ شده
بخدا کارمان گیر کرده زندگی لنگ شده
آخر به ما حق بده اینقدر قرق مشکلاتیم
با این گرانی کی دیگر فکر معنویاتیم
نالم از ته دل با آه و پر خروش
دیگر تحمل ندارم، خونم آمده به جوش
میدانم که می آیی و به داد ما میرسی
مردم از نیامدنت، چه کنم از دل واپسی؟
باز تحمل میکنم در انتظارت مینشینم
چشم به در دوخته ام تا روی ماهت را ببینم
آقا بیا بیا که وقت است که از غیبت خود در آیی
نمی دانم کی ولی میدانم خیلی زود می آیی
من چه اشتباه کردم، شما به غیبت نرفته اید
این ماییم که غایبیم و به خواب غفلت خفته ایم
امید است که بیایی و خود مارا بیدار کنی
مس ما را بزنی و طلای ناب کنی
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
به من هم سربزنید خوشحال میشم
منتظر نگاه مهربان شما هستم]
------------------------------------------------------*
گاه هایتان زیبا بود